همون چیزایی که تو بخوای

اینجا همه چیز گیر میاد اگه نبود بگو تا بذارم
به وبلاگ من خوش آمدید
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۱ مهر ۹۴، ۱۱:۵۰ - ...
    عالی
نویسندگان

اصل 4(  مواد پیرامون ما)

1-گوگرد در کجا یافت می شود؟

 

2- طلای خالص کجا یافت می شود؟

 

3- الماس در کجا یافت می شود؟

 

4- نمک خوراکی را چگونه به دست می آورند؟

 

5- چند گاز نام ببرید که در طبیعت یافت می شود.

  • داوود عادل فر

 بنده خدا خسیس قله اورست رو فتح می‌کنه، ازش می‌پرسن: انگیزه‌ات چی بود؟ میگه: خدا خفه‌اش کنه اونی رو که گفت: اون بالا نذری میدن !!

 

 بنده خدا خسیس سوار تاکسی میشه. موقع پیاده شدن راننده بهش میگه: پول خرد ندارم. بنده خدا خسیس میگه: به جاش برام بوق بزن!

 

 یک بنده خدا خسیس میمره رو قبرش مینویسن من مردم ولی مغازه باز است !

  • داوود عادل فر

کبوتر با کبوتر باز با باز . . . . . گرفت مادر زنم ناگه مرا گاز

 


یکی از بزرگان اهل تمیز . . .... . . از ترس زنش رفت زیر میز

 


شنیدم از نیک مردی فقیر . . . . . که موشی پرید توی ظرف پنیر

 


بنی آدم اعضای یکدیگرند . . . . . سرِ یک قران پول به هم می پرند

 


اگر داری تو عقل و دانش و هوش . . . . . برو دیپلم بگیر فالوده بفروش

 


تو کز محنت دیگران بی غمی . . . . . بخور جای من جان من شلغمی

 


تو نیکی می کن و در دجله انداز . . . . . خودم شیرجه میرم درش میارم

 


هرچه از دوست می رسد نیکوست . . . . . آب شلغم بهتر از آب کدوست

 


میازار موری که دانه کش است . . ..... . . که شلوار زیرش بدون کش است

 


سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز . . . . . مرده آنست که مشتش بزنی جم نخورد

 



یارب آن دلبر شیرین که سپردی به منش . . . . . از بس که ننر بود سپردم به ننش !

 


دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند . . . . . سر هفت مرد کچل را فر شش ماهه زدند

  • داوود عادل فر

شوخی با حافظ

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس

دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس

گفتم سلام حافظ گفتا علیک جانم

گفتم کجا روی تو؟گفت والله خود ندانم

گفتم بگیر فالی گفتا نمانده حالی

گفتم چه گونه ای تو گفتا در بند بیخیالی

گفتم که تازه تازه شعروغزل چه داری

گفتا که میسرایم شعر سپیدباری

گفتم زدولت عشق ؟گفتا که کودتا شد

گفتم رقیب پس چی؟گفتا که کله پا شد

گفتم کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟

گفتا شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم بگو زخالش؟آن خال آتش افروز

گفتا عمل نموده دیروز یا پریروز

گفتم بگو زمویش گفتا که مش نموده

گفتم بگو زیارش گفتا ولش نموده

گفتم چرا؟چگونه؟عاقل شدست مجنون؟

گفتا شدید گشته معتاد گرد افیون

گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نمایش؟

گفتا خریده قسطی تلویزیون به جایش

گفتم بگو زساقی حالا شدست چه کاره؟

گفتا شدست منشی در دفتر اداره

گفتم بگو ز زاهد آن راهنمای منزل

گفتا به من که بردار دستت را از سر دل

گفتم زساربان گو با کاروان غمها

گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم بگو زمحمل یا از کجاوه یادی

گفتا پژو دوو بنز یا گلف نوک مدادی

گفتم که قاصدک کو؟آن باد صبح شرقی ؟

گفتا که جای خود را دادست به فکس برقی

گفتم بیا زهدهد جوییم راه چاره

گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره

گفتم سلام مارا باد صبا کجا برد؟

گفتا به پست داده آورد یا نیاورد؟

گفتم بگو زمشک آهوی دشت زنگی

گفتا که ادکلن شد درشیشه های رنگی

گفتم سراغ داری میخانه ای حسابی

گفتا آنچه بودست گشته چلو کبابی

گفتم شراب نابی تو دست و پا نداری؟

گفتا به جایش دارم وافور با نگاری

گفتم بلند بوده موی تو آن زمانها

گفتا که حبس بودم از ته زدند آن را

گفتم شما وزندان؟حافظ مارو گرفتی؟

گفتا ندیده بودم هالو به این خرفتی...!


  • داوود عادل فر
این متن را ویرایش کنید