حکایت بوگندوی جالب!
چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۴ ب.ظ
روزی حکیمی به شاگردانش گفت:
می خواهیم یک بازی انجام دهیم. شاگردان با خوشحالی گفتند چه بازی ؟!
گفت: فردا هر کدام یک کیسه می اورید و در آن به تعداد آدمهایی که دوستشان ندارید و ازآنها بدتان می اید پیاز قرار دهید!
روز بعد همه همان کار را کردند وهر کسی تعدادی پیاز در کیسه انداخت و آورد.
حکیم گفت: تا وقتی نگفتم ،هر کدام آن کیسه را هر جا که می رود با خود ببرد.
شاگردان بعد از مدتی از این وضع خسته شدند و به حکیم شکایت بردند: که پیازها گندیده و بوی تعفن آنها را اذیت میکند..
حکیم به آنها گفت: این شبیه وضعیتی است که کینه دیگران را در دل خود نگه داریم، این کینه و نفرت قلب ما را فاسد می کند و بیشتر از همه خودمان را اذیت خواهد کرد.